کشکول ماه نشان
جمعه 17 آبان 1392برچسب:, :: 6:33 :: نويسنده : عبدالله گواهى دهيد كه من نخستين كسى بودم كه تير رها كردم، بدنبال او لشكرش تيرها را رها كردند و بميدان آمده مبارز خواستند، در اين هنگام يسار غلام زياد بن ابى سفيان بميدان آمده، عبد اللَّه بن عمير (از لشكر امام عليه السّلام) بجنگ او بيرون آمد، يسار گفت تو كيستى؟ نژاد خويش را براى او گفت، يسار گفت: من تو را نمي شناسم بايد زهير بن قين يا حبيب بن مظاهر بجنگ من آيد، عبد اللَّه بن عمير گفت: اى پسر زن بد كاره تو بچنان مرتبه نرسيده اى كه هر كه را تو خواهى بجنگت آيد، سپس حمله سختى بر او افكند و او را بخاك انداخت وهمچنان كه سرگرم زدن بود سالم غلام ابن زياد (بكمك يسار آمده) و بر عبد اللَّه حمله افكند، ياران حسين عليه السّلام فرياد زدند: (خويشتن را واپاى) كه اين غلام زر خريد كار را بر تو سخت نگيرد؟ عبد اللَّه چون سرگرم كار خود بود آمدن او را نفهميد تا آنگاه كه بر سر او رسيد و شمشيرى حواله عبد اللَّه كرد، عبد اللَّه دست چپ را سپر كرد و در نتيجه انگشتان او را پراند، ولى بدان زخم اعتنائى نكرده با شمشير بسالم حمله كرد و او را نيز بكشت و پس از كشتن آن دو رجز ميخواند و ميگفت: نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم با پیروی وترویج معارف اسلامی در کلیه مراحل زندگی پیروز و سربلند باشید. @Asemaneabima آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |