عاقبت مخالفت با مادر
کشکول ماه نشان
پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 6:15 ::  نويسنده : عبدالله

 (قصص راوندى) با استناد به امام باقر (علیه السلام) می ‏نويسد: در ميان بنى اسرائيل عابدى به نام جريح بود كه در صومعه خود به عبادت مشغول بود، مادرش به نزد او آمد و او را فرا خواند، امّا عابد جواب او را نداد و مادرش بازگشت، مجددا بار ديگر به نزد
او آمد و او را صدا زد، امّا باز هم جواب او را نداد و او بازگشت و گفت: از خدا میخواهم كه نزد بنى اسرائيل رسوا شوى.
چون فرداى آن روز فرا رسيد، زن فاحشه ‏اى به كنار صومعه آمد و آنجا ادّعا كرد فرزند او از آن جريح است.
پس ميان بنى اسرائيل شايع شد و همه می گفتند: كسى كه مردم را از جهت زنا سرزنش می ‏كرد، خودش مرتكب زنا شده! آنگاه پادشاه فرمان داد او را اعدام كنند، پس مادرش در حالى كه به صورت خود سيلى می زد با نگرانى و دلهره بر او وارد شد و به او گفت:
آرام بگير، اينها از نفرين منست، وقتى مردم آن سخنان را شنيدند، گفتند: ماجرا چيست؟ مادر عابد گفت: آن كودك را حاضر كنيد و از او بپرسيد: پدرت كيست؟
كودك گفت: فلان چوپان از قبيله فلان، و به اين ترتيب دروغ آن زن آشكار شد و جريح از آن پس عهد كرد، هرگز با حكم مادرش مخالفت نكند و كمر به خدمت او ببندد.

                        قصص الأنبياء(قصص قرآن)، ص: 645



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم با پیروی وترویج معارف اسلامی در کلیه مراحل زندگی پیروز و سربلند باشید. @Asemaneabima
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان dosti و آدرس mahe14.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 49
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 63053
تعداد مطالب : 150
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1