کشکول ماه نشان
امام صادق (ع) فرمود: زن زناكارى در ميان جوانان بنى اسرائيل رفت و آنها را شيفته خود كرد، تا آنجا كه آنها به يك ديگر گفتند: اگر فلان عابد هم او را مي ديد شيفته او مي شد، آن زن سخن جوانان را شنيد و گفت: به خدا قسم تا وقتى آن عابد را نفريبم به خانه خود باز نمي گردم. پس شبى به در صومعه آن عابد رفت و دق الباب كرد، امّا عابد در را باز نكرد، آن زن به دروغ ادّعا كرد، عدّه اى از جوانان به دنبال او هستند و مي خواهند او را مورد تجاوز قرار دهند، با اين سخن عابد در را به روى او گشود، وقتى آن زن وارد صومعه شد، جامه هاى خود را از تن بدر آورد، عابد با ديدن او وسوسه شد و دست خود را به بدن او نزديك كرد، امّا ناگهان به خود آمد و به سوى ديگى كه بر روى آتش مي جوشيد رفت و دست خود را به آتش نزديك كرد، آن زن گفت: چه مي كنى؟ عابد گفت: دست خود را به جهت لمس بدن تو با آتش مي سوزانم، آن زن شرمنده شد و دانست كه او را توان فريفتن عابد نيست، از آنجا خارج شد و به جمعى از بنى اسرائيل رسيد و به آنها گفت: برويد و فلان عابد را در يابيد، وقتى مردم به آنجا رسيدند او دست خود را سوزانده بود نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم با پیروی وترویج معارف اسلامی در کلیه مراحل زندگی پیروز و سربلند باشید. @Asemaneabima آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |